سلامتی پسرم
امروز رفتیم کلاس قرآن و تو ایه آب رو درست برای خانمنتون خوندی خیلی خوشحال شدم چون سرما خوردی و فکر نمی کردم درست حفظ شده باشی . امروز توی بانک یه بچه ایی دیدم که بعدش خیلی خدا را شکر کردم که تو سلامتی . راستش این روزا خیلی اذیت می کنی و لجباز تر از قبل شدی و حرف حرف خودته . من هم دیگه احساس می کنم صبرم سر اومده البته خیلی هم شیرین تر شدی و خیلی وقتا دلم برات ضعف می ره .ولی باز هم خدا را شکر که یه بچه صحیح و سلامت دارم . خیلی دوست دارم حسام الدین. احساس می کردم باید حتما بنویسم که امروزو یادم نره تا هیچ وقت ناشکری نکنم و تحملم را بیشتر کنم . ...
نویسنده :
سیدمهدی
19:56